شریعت و طریقت در حقیقت سلوک عرفانی تشیع
شریعت، طریقت و حقیقت در عرفان عملی، شهرت به سزایی دارد. در این که تا چه اندازه چنین تقسیمی در عرفان اسلامی، به خصوص در سلوک عرفانی تشیع، مقرون به صحت و مورد پذیرش است واصولاً چنین تقسیم بندی در خط مشی اسلامی، واقعیت دارد یا نه، یک حقیقت است یا بدعت، و آنچه عارفان بزرگ درباره آن گفته و نوشته اند، مبتنی بر دلایل نقلی و عقلی است یا تنها یک تفسیر به رأی، اختلاف نظر وجود دارد.
بسیاری از فقیهان در این تقسیم به دیده انکار نگریسته و دلایل قابل قبولی برای آن به عنوان موضوع اسلامی نیافته اند.
در نقطه مقابل، عارفان بزرگ، آن را از مسلمات اسلامی دانسته و انکار آن را در حد انکار ضروری اسلام و گاهی به مرحله کفر نزدیک دانسته اند.(1)
برای پاسخ به پرسش های بالا و قضاوت صحیح در این مورد که دچار تصدیق قبل از تصور نشویم و از طرفی با ادعای بررسی حق و حقیقت، پا روی عدل و انصاف نگذاشته باشیم، توضیح چند موضوع را هر چند مختصر لازم می دانیم:
لزوم تقید به حدود شرع مقدس
در سلوک عرفانی مکتب اسلام، به خصوص مذهب تشیع، رعایت حدود و ثغور شرع مقدس واطاعت از اوامر و نواهی الهی برای صعود به مقامات معنوی، امری اجتناب ناپذیر و لزوم پای بندی به ظواهر شریعت برای دست یابی به باطن و حقیقت آن، هیچ جای تردید ندارد.
سالکِ عارفی که به قرب الی اللّه و مقام لقا و فناء فی اللّه چشم دوخته ـ و این حقیقتی است برتر از آنچه توده مؤمنان بدان می اندیشند ـ نه تنها باید به انجام واجبات و ترک محرمات مقید باشد، بلکه بسیاری از مستحبات همراه با ترک مکروهات را باید مد نظر داشته و به آن ها به چشم تکلیف الزامی نگاه کند.
تأکید قرآن کریم در بیشتر آیات بر عمل صالح، جهاد، استقامت، اطاعت از خدا و رسول، سرعت در کار خیر، لزوم تسلیم کامل در برابر خواسته های حضرت حق و هم چنین توجه به آیات شریفه ای که اوصاف مؤمنان، پرهیزکاران، صالحان، عباداللّه مخبتین(2) و... را بیان می کند جای هیچ شکی باقی نمی گذارد که نه ایمان بدون عمل صالح مفید است و نه عبادت و عمل صالح بدون ایمان. هم چنین تخلف از اوامر و نواهی خداوند و نادیده گرفتن ضوابط و احکام او، بزرگ ترین عامل طرد و لعن الهی و دوری از ساحت قدس او خواهد بود، و این قانون کلی حتی نسبت به پیامبران، استثنایی قایل نشده است.
برای مشاهده ادامه متن به ادامه مطلب بروید